در نوشته قبلی ام ضرورت های گفت و گو کردن ، بسیار گفتم و صد البته دوستان حق دارند که بگویند : " بدون فراهم آمدن شرایط ، گفت و گو فقط یک سخنرانی است از سوی فردی متکلم وحده یا گروهی که ابزارهای گفتن و نه گوش هایی برای شنيدن در اختیار دارند .
این اعتراض می تواند به جا باشد و قطعا این شرایط گفت و گو کردن را دشوار می سازد اما فراموش نکنیم همیشه راهی هست :
انتخاب این راه " با ما " است . این " ما " یعنی طرفین گفت و گو هستیم که می توانیم راه های مختلفی را برای ایجاد ارتباطی موثر و سازنده بیابیم یا درها را ببندیم و در انتظار نتایج وضع فعلی باشیم . تاریخ در همه حوزه های اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی نشان داده که اگر گفت و گویی نباشد عاقبت کار خشونت و خرابی و نیستی خواهد بود .
تجربه تاریخی در تمام زمینه ها گواه این امر است که فردای روشن ، جامعه رو به پیشرفت ، وجود عدالت و توسعه در گرو درک ضرورت درست گفتن و داشتن گوش هایی شنوا و قلبی حقیقت پذیر است .
گاه می بینیم که گفت و گو برای فریب دادن یا نمایش وضعي غیر واقعی صورت می گیرد : فروشنده ای که کالایی بی ارزش را با هزار دروغ به مشتری خود می فروشد ، بازاریاب یا واسطه ای که برای نمایش ارزش های غیر واقعی کالایش به هزار ابزار متوسل می شود و همین جور بگیر تا بالا ...
این امر دوام نخواهد داشت . هشدار می دهم که شیوع بی اعتمادی و نفرت در جامعه گریبان همه را خواهد گرفت ، پس کوتاه مدت را نبینیم و به آينده ای فکر کنیم که همه ما در قبال آن مسوول هستیم .
با کمال تأسف در جای جای جامعه ما و در همه بخش های آن به چنین جایی رسیده ایم : برای منافع مان فقط حرف خودمان را می زنیم و نمی خواهیم که بشنویم .
اگر جامعه ، شهر و کشور را ظرفی در نظر بگیریم که با حوزه هایی از اخلاق و روابط اجتماعی ، خيابان ها و بزرگراه ها و خدمات شهری یا مرزهای جغرافیایی مشخص شده اند ، روزی این ظرف پر می شود و بیرون می ریزد و آن وقت :
" وای بر ما "
نظرات شما عزیزان: